مرحله اول عملیات که تمام می شود، آزاد باش می دهند و یک جعبه کمپوت گیلاس؛ خنک ، عین یک تکه یخ . انگار گنج پیدا کرده باشیم توی این گرما. از راه نرسیده، می گوید«می خواین از مهمونتون پذیرایی کنین؟» می گویم « چشمت به این کمپوتا افتاده؟ اینا صاحاب دارن. نداشته باشن هم خودمون بلدیم چی کارشون کنیم .» چند دقیقه می نشیند.تحویلش نمی گیریم،می رود. علی که می آید تو ، عرق از سر و رویش می بارد. یک کمپوت می دهم دستش. می گویم «یه نفر اومده بود ، لاغر مردنی. کمپوت می خواست بهش ندادیم. خیلی پر رو بود. » می گوید «همین که الان از این جا رفت بیرون؟ یه دست هم نداشت؟ » می گویم « آره . همین» می گوید « خاک ! حاج حسین بود .»

پیش نمایش طرح (کلیک کنید)



دریافت سایز اصلی در ادامه مطلب

زائرای امام هشتم باید قدر خودشون رو بدونند! و قدر افتخاری که بهشون دست داده و ان شاء الله نصیب ما هم بشه دوباره به زودی.

امام جواد (علیه السلام):

( بحار الانوار 102/38)

پیش نمایش طرح (کلیک کنید)



دریافت سایز اصلی + تایپوی نام مبارک "رضا" در ادامه مطلب

پیش نمایش طرح (کلیک کنید)



دریافت سایز اصلی در ادامه مطلب