عمری است که از حضور او جاماندیم ...
در غربت سرد خویش تنها ماندیم ...
او منتظر است تا که ما برگردیم ...
ماییم که در غیبت کبری ماندیم ...
پیش نمایش طرح (
کلیک کنید)

دریافت سایز اصلی + دریافت طرح پس زمینه رایانه
پی نوشت : داستان زیر برای خودم بسیار جذاب و آموزنده بود تو همین پست درج می کنم ان شاء الله که به کار شما هم بیاد.
داستان تشرف راننده کامیون به محضر امام مهدی (عج) :
به قصد یكی از شهرها از مشهد خارج شدم. در بین راه، هوا طوفانی شد و برف
زیادی آمد، به طوری كه راه بسته شد و من در برف ماندم. وقتی ماشین را نگه
داشتم، موتور ماشین هم خاموش شد و از كار افتاد. هر چه كوشش كردم حداقل
ماشین را روشن نگه دارم و از سرمای طاقت فرسا خودم را حفظ كنم، نتوانستم.
پس
از حدود چهار ساعت، در اثر شدت سرما، كمكم مرگ را جلوی خود مجسم دیدم. به
فكر فرو رفتم كه خدایا راه چاره چیست؟ وقتی از همه راههای ظاهری برای
نجات خود مأیوس شدم، یادم آمد سالهای پیش، واعظی در منزل ما منبر میرفت.
بالای منبر گفت: مردم! هر وقت در تنگنا قرار گرفتید و از همه جا مأیوس
شدید، به آقا امام زمان(ع) متوسل شوید كه انشاءالله حضرت كمك میكنند...
ادامه داستان هم در ادامه مطلب بخوانید